رفتارهای اشتباه در زندگی مشترک که منجر به طلاق میشود
تاریخ انتشار: ۲۳ شهریور ۱۴۰۲ | کد خبر: ۳۸۶۸۲۲۵۸
به گزارش گروه اجتماعی ایسکانیوز، گاهی میبینیم که برخی زوجین بعد از ابتلای همسرشان به یک بیماری مزمن و طولانیمدت مثل اماس، ناباروری، سرطان و... عشق و علاقهشان را از دست میدهند و گاهی حتی ممکن است فرد، همسر بیمارش را طرد کرده یا حمایت لازم از او را انجام ندهد و حتی گاهی در چنین روابطی ممکن است خیانت و طلاق اتفاق بیفتد.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
دکتر حسین گلرخی، روانشناس خانواده و استاد دانشگاه درباره علت عدمحمایت از همسر بیمار به خبرنگار ایرنازندگی میگوید: «اینکه گاهی فرد به دلیل یک بیماری عمیق مثل اماس، یا یک بیماری خیلی سطحی مثل بیحوصلگی و افسردگی به دلیل قرار گرفتن در بازه فعالیتهای هورمونی ماهیانه همسرش را طرد میکند، این کاملاً ریشه در بیمسئولیتی و خودشیفتگی دارد.»
او ادامه میدهد: «این نگاه مبتنی بر این است که همهچیز و همهکس تا زمانی برای فرد تعریفشده هستند که بتوانند به او نفعی برسانند و زمانی که یک اتفاق مثل بیماری رخ میدهد و به هر دلیلی فرد همسرش را طرد میکند، این نشان میدهد که قبل از این هم عشقی در این فرد وجود نداشته و احساس عاطفی یک جاده یکطرفه بوده است. درواقع، محبتی که سابق بر این انجام میشده یک محبت کاملاً مشروط و بدون پشتوانه بوده است. به همین دلیل است که در نوساناتی به این شکل چون این محبت پشتوانهای ندارد، کاملاً عشق و علاقه از بین میرود و فرد یک سردی را در رابطه خود احساس میکند.»
سبکهای شخصیتی خودشیفته رابطه را بر پایه منافعشان پایهریزی میکنندبه عقیده گلرخی، ازلحاظ روانشناختی چنین افرادی دارای شخصیت خودشیفته هستند. او میگوید: «اگر ما منفعت خودمان را ارجح به حفظ رابطه بدانیم و تا زمانی به همسرمان اعتنا کنیم که او با همه توانش، چه ازلحاظ عاطفی و چه ازلحاظ دیگر در خدمت ما باشد و بهمحض از دست دادن توانایی او را طرد کنیم، اینیک رفتار غیرانسانی است.»
او عنوان میکند: «وقتی عشق و علاقه مشروط به منفعت باشد، در این صورت عوامل مختلفی مثل بیماری، افسردگی به دلیل سوگ یکی از عزیزان، عوارض طبیعی کهولت سن و از دست دادن طراوت ظاهر و چهره میتواند دلیلی برای سرد شدن رابطه و فاصله گرفتن از همسر باشد. طبیعتاً این اتفاق، تبعاتی مثل پیمانشکنی را در پی خواهد داشت.»
به گفته گلرخی، اگر عشق به معنای واقعی کلمه حاکم بر رابطه باشد، هر اتفاقی در دل یک رابطهی عاشقانه میتواند عشق را افزایش دهد. کسی که عاشق واقعی است، همانطور که قبل از بیماری همسرش عاشقانه با او به تفریح و مسافرت میرفت، حالا که بیمار شده عاشقانه از او مراقبت میکند. برعکس، اگر یک رابطه فاقد رابطه عاطفی با پشتوانه باشد، طبیعتاً هر موضوعی میتواند باعث شکننده شدن رابطه شود.
عدمحمایت از همسر بیمار، در عود کردن بیماری تأثیرگذار استگلرخی معتقد است: «برخی رفتارها مثل بیمحلی، عدمحمایت و کم شدن علاقه نسبت به همسر تأثیرات بسیار بالا و عمیقی بر فرد بیمار خواهد داشت؛ زیرا فرد بیمار بیش از هر زمان دیگری نیاز به حمایت و توجه دارد و در این میان، قطعاً سهم اصلی را شریک عاطفی یا همسر خواهد داشت.»
او ادامه میدهد: «وقتی خانم یا آقایی درگیر یک بیماری میشود، هیچ حمایت و محبتی نمیتواند جایگزین رفتارهای محبتآمیز همسر شود. در چنین شرایطی، بیمحلی و کمتوجهی همسر احساس سربار بودن، مزاحم و آزاردهنده بودن را به فرد بیمار منتقل میکند؛ چراکه رابطه ماهیتش، یک رابطهی عاطفی است. در رابطهی عاطفی، افراد مستعد دریافت این احساسات هستند. بعضی مواقع حتی فرد بیمار، همسرش را به سمت جدایی و ازدواج مجدد سوق میدهد؛ این جملات به این معنا نیست که او قلباً میخواهد همسرش جدا شود و با کسی دیگر ازدواج کند، بلکه به دلیل عشقی که نسبت به همسرش دارد میخواهد همسرش کمتر اذیت شود.»
این روانشناس تنها راهحل برای جلوگیری از بروز احساسات منفی در فرد بیمار را حمایت عاطفی و کلامی همسر دانست و افزود: «همسر باید با رفتار و گفتار خود این احساس را به همسرش منتقل کند که لحظهای از این اتفاق اذیت نشده است؛ در غیر این صورت، فرد بیمار احساس سربار بودن خواهد کرد. لازم به ذکر است که ازلحاظ علمی ثابتشده که هم حضور، حمایت و عشق و علاقه همسر تأثیر مثبتی بر فرد بیمار دارد و هم فقدان این موارد میتواند تأثیرات منفی داشته باشد و گاهی حتی ممکن است باعث عود بیماری شده و چالشهایی را به دنبال داشته باشد.»
بعد از بروز بیماری، از کم شدن علاقه به همسرتان پیشگیری کنیدگلرخی بهمنظور پیشگیری از کم شدن عشق و علاقه به سبب بروز بیماری همسر توصیه میکند: «بهمحض بروز تشخیص قطعی، زن و شوهر (چه آنکسی که درگیر این عارضه است و چه همسر این فرد) باید نسبت به این بیماری، سیر درمان، نوع داروها، عوارض داروها، نحوهی تهیه این داروها، هزینههای مراقبت از فرد مبتلا به این بیماری، مدتزمان بیماری و... یک آگاهی کامل و علمی پیدا کنند. هرچقدر این آگاهی بیشتر باشد، میزان اضطراب کمتر خواهد بود، نحوهی مواجههی صحیح با این موضوع بهتر خواهد بود و احتمال آسیب دیدن عواطف کمتر خواهد بود.»
این استاد دانشگاه یکی دیگر از موارد برای پیشگیری از کم شدن عشق و علاقه بعد از بیماری را پذیرش دانست و افزود: «زوج یا زوجه باید این را بپذیرند که این بیماری بخشی از زندگی ماست. اگر ما این چالش را نپذیریم، هیچ رفتار مثبتی نمیتوانیم داشته باشیم و همیشه در مواجه با موارد مربوط به این چالش، پرخاشگری و رفتارهای توهینآمیز میکنیم.»
گلرخی یکی دیگر از اقدامات پیشگیرانه برای کم شدن از این علاقه را جابهجایی نقشها عنوان میکند و میگوید: «سعی کنید همیشه خودتان را جای طرف مقابلتان بگذارید؛ اگر بهجای همسرتان، شما دچار این بیماری شده بودید انتظار داشتید چطور با شما رفتار شود. جابهجایی نقش و خود را جای طرف مقابل گذاشتن میتواند در تعدیل رفتار بسیار کمککننده باشد.»
این روانشناس بابیان اینکه مراجعه به روانشناس و رواندرمانگر یکی دیگر از راههای پیشگیرانه از کم شدن علاقه است، میگوید: «بعد از تشخیص بیماری لازم است که افراد بهصورت موازی علاوه بر مراجعه به پزشک، به یک رواندرمانگر نیز مراجعه کنند؛ چراکه کار مشاوره و رواندرمان دقیقاً بهسازی فرد برای مواجهه با اتفاقات دشوار است، بهطوریکه فرد بتواند در آن صحنه تمامقد وظایفش را انجام دهد و آن شرایط منفی روانی بر روی بازدهی و بهرهوری فرد بههیچعنوان تأثیرگذار نباشد.»
فرد بیمار میتواند برای استحکام رابطه نقشآفرینی کندبه گفته گلرخی، گاهی لازم است که فرد بیمار بابیان جملات همدلانه باعث استحکام رابطه شود. اینکه فرد بیمار بابیان جملاتی به همسرش ثابت کند که فشار مالی و روانی روی او را درک میکند، این میتواند به او انرژی دهد.
این روانشناس در توصیهای به همسران بیمار میگوید: «از بروز آن بخش از رفتارهای ارادی که به استحکام رابطه آسیب میزند، اجتناب کنید. گاهی فرد بیمار است اما میتواند یک مقداری سرحال باشد، مثلاً نمیتواند دو ساعت حرف بزند اما میتواند ده دقیقه حرف بزند؛ ولی گاهی فرد بااراده خود گزینه راحتتر را انتخاب میکند و آن ده دقیقه را هم حرف نمیزند! غافل از اینکه این مسئله خود میتواند به استحکام رابطه آسیب بزند.»
او ادامه میدهد: «جابهجایی نقش حتماً در این موضوع هم میتواند راهگشا باشد. لذا فرد بیمار باید خودش را جای طرف مقابلش بگذارد و تا جایی که میتواند بار روانی که بر روی دوش همسرش است را کم کند؛ مثلاً، اگر اطرافیان مثل مادر، خواهر، برادر، فرزندان و... متقاضی کمک به او هستند، این اجازه را به آنها بدهد تا با مراقبت از او، کمی از فشار مضاعف بر همسرش کم شود.»
بعد از طرد همسر، از سلامت روان خود مراقبت کنیدگلرخی در رابطه با فردی که به سبب بیماری مورد طرد همسرش قرارگرفته است میگوید: «چنین فردی برای بازیابی سلامت روان خود لازم است حتماً به یک مشاور مراجعه کند؛ زیرا فرد باید با طی کردن دورههای آموزشی ازلحاظ مهارتهای خود مراقبتی در حوزه روان ارتقا پیدا کند.»
او ادامه میدهد: «در چنین شرایطی، مشاور میتواند تلاش کند تا فرد دوباره به آغوش همسرش بازگردد و اگر به هر دلیلی این امر امکانپذیر نبود و فرد کاملاً طردشده بود، در اینجا راهکارهای خود مراقبتی روانی میتواند به استحکام درون فرد کمک کند. همچنین گاهی هدایت کردن فرد بیمار به ایجاد جایگزینهای عاطفی میتواند بهصورت ناخودآگاه این اثر را داشته باشد که فرد احساس کند اگر همسرم من را طرد کرد، به معنای این نیست که همه من را طرد کردهاند بلکه همه در این شرایط پشت من هستند و از من حمایت میکنند.»
با حالات هیجانی با فرد بیمار رفتار نکنیدبه گفته گلرخی، بعضی از صحنههای زندگی ظرفیت مواجههی هیجانی رادارند و هیجان در این صحنهها خیلی آسیبزا نیست حتی شاید نقشآفرینی مثبت هم داشته باشد. مثل، یک تعامل عاشقانه با همسر که بخش عمدهای از این تعامل را هیجان تشکیل میدهد اما بیماری و چالشهای به این شکل بههیچعنوان صحنههای هیجانی زندگی نیستند و هیجان نباید در این صحنهها وارد شود.
گلرخی میگوید: «نگاه به صحنههای بیماری باید یک نگاه کاملاً علمی و منطقی باشد و حتی اگر هیجانی قرار است در این صحنهها وارد شود، باید یک هیجان کاملاً حسابشده باشد. بعضی مواقع هیجان محبت در این صحنهها باعث احساس ترحم در فرد بیمار میشود؛ بنابراین این صحنهها باید رنگ غالبش، منطق باشد.»
این روانشناس در توضیح نگاه منطقی به بیماری میگوید: «ما باید ازلحاظ منطقی پذیرش این بیماری را داشته باشیم زیرا در صورت عدم پذیرش این شرایط، هیچ رفتار مثبتی در قبال این صحنه نمیتوانیم داشته باشیم اما با پذیرش آن میتوانیم به بهترین وجه ممکن از این صحنه عبور کنیم.»
او تأکید میکند: «اینکه برخی به سبب بروز بیماری در خود یا همسرشان، به دنبال این سؤال هستند که "چرا من؟ چرا همسر من؟" باید بدانند که این سؤال کاملاً هیجانی است، چون منطق میگوید هرکسی ممکن است درگیر این مشکل شود. بهترین مثال همین چند سالی بود که نهفقط کشور ما بلکه همهی جهان درگیر بیماری کرونا بودند. در آن شرایط واقعاً نمیتوانستیم پیشبینی کنیم که فرد بعدی که دچار این ویروس میشود کدامیک از عزیزانمان است و به چه میزان درگیر میشود.
در این شرایط، برخی خانوادهها توانستند به این موضوع منطقی نگاه کنند، حتی باوجود ابتلای اعضای خانوادهشان به این ویروس توانستند خیلی خوب مراقبت کنند. آنها میدانستند که در این دنیایی که روزانه چند میلیون نفر در حال تجربه تبعات این ویروس هستند، دیگر این سؤال که "چرا من؟" خیلی شاید سؤال پختهای نباشد و واقعیت این است که این مسئله در رابطه با بیماریهای دیگر هم اینگونه است؛ بنابراین حتماً یک نگاه منطقی بر یک نگاه هیجانی ارجحیت دارد.»
منبع: ایرنا
انتهای پیام/
کد خبر: 1197914 برچسبها ازدواج و طلاقمنبع: ایسکانیوز
کلیدواژه: ازدواج و طلاق او ادامه می دهد صحنه ها استحکام رابطه عشق و علاقه یک بیماری فرد بیمار کم شدن مثل بی
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.iscanews.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «ایسکانیوز» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۸۶۸۲۲۵۸ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
عروسیهایی بدون تالار و تشریفات
در روزگار کرونا کم کم برخی جوانان تابوی برگزاری یک مراسم مفصل با تعداد زیادی مهمان را شکستند و هنوز هم خیلی از آنان ترجیح میدهند پولشان را بهجای مراسمی شلوغ و پرزرق و برق پسانداز کنند در این پرونده سراغ مزایای چنین تصمیمی رفتیم. - اخبار رسانه ها -
به گزارش گروه رسانههای خبرگزاری تسنیم، «ما عروسی بچههای اونا رفتیم، نمی شه که عروسی بچه ما نباشن»! دیالوگی تکراری از برخی پدر و مادرها که باعث میشد پای یک فامیل دور که سالها ندیده بودیمش، به مراسم عروسی فرزند خانواده باز شود. در گام بعدی پدر میگفت حالا که فلانی هست، همکار من هم باشد و مادر میگفت همسایهمان در فلان محله به این بچه خیلی علاقه داشت و یکهو همه بهخودشان میآمدند و میدیدند برای شیرینی 500 مهمان و برای شام حدود 300 مهمان را باید در یک تالار گران با چند رقم میوه، شیرینی، شیرکاکائو یا کافهگلاسه و... پذیرایی کنند. برای شام هم که جوجه حداقل ماجراست و چون به اصطلاح خشک است یا شاید کسی دوست نداشته باشد باید یک خورش کنارش باشد. خب وقتی این همه خرج مراسم و تالار شده حیف است عروس و داماد قبل از مراسم برای عکاسی به باغ نروند و یک گروه فیلم برداری هم از لحظه جوجه لُنباندن مهمانان و عسل دهان هم گذاشتن عروس و داماد فیلم نگیرند. تازه بهتر است حالا که فامیل هدیه میدهند به هرکدام یک گیفت داده شود. (هدیهای که از طرف عروس و داماد داده میشود) و مدام به این جزئیات غیرضروری اضافه میشود. بماند که اگر یک زوج خیلی اهل نمایش باشند ممکن است فرمالیته، افتر و خیلی چیزهای جدید و عجیب دیگر هم به مراسم اضافه شود که هر کدام یک قصه متفاوت دارند و کلی هزینه. اینطوری میشود که چنان داستان گره میخورد که جوانان یا سراغ ازدواج نمیروند؛ یا بعد از عقد اول، مراسم عروسیشان مدام به تعویق میافتد.
اما هنوز هستند جوانانی که چندان به اینکه بقیه جوانان فامیل چه کردند یا دیگران چه میگویند کاری ندارند؛ خط شکن نسلشان هستند برای ازدواجهایی ساده و در عینحال شیک که در آن خبری از خرجهای زیاد نیست، خانواده دوطرف به زحمت نمیافتند؛ مراسم طولانی نیست و عروس و داماد هم حینش درگیر یک ماراتن چند روزه عجیب نمیشوند. یک مدل از این عروسیهای ساده این است که دو خانواده به یک رستوران بزرگ یا تالاری ساده که کارکرد رستوران برای این مراسم دارد، برای ناهار یا شام دعوت میشوند. ساعتی بدون سروصدا و خودنمایی که چه کسی چهمقدار هدیه داده دورهم هستند و ناهار یا شامی میخورند و تمام. عروس و داماد هم ممکن است با کمک یک رفیق هنرمند که عکاسی و کمی ادیت بلد است در همان موقعیت خاطراتی ثبتکنند و هزینههای زیاد میوه، شیرینی، چند مدل غذا، آتلیه، فیلم بردار و لباسهایی را که حتی کرایهشان میلیونی است، پسانداز میکنند یا اگر پساندازی ندارند توی خرج و قرض نمیافتند. هرچند میشود به چنین مراسمی بخشهای کوچکی اضافه کرد یا آیتم دیگری از آن کم کرد. اما حرف این است که خانوادهها و فامیل باید اولویت را روی اینکه فرزندانشان زودتر ازدواج کنند و بهخانهشان بروند، بگذارند و از ظواهر کم کنند و مشوق چنین تصمیمهایی باشند. در این پرونده سراغ این موضوع رفتیم؛ با یک زوج که ازدواجی ساده داشتند صحبت کردیم و پای صحبت یک مشاور نشستیم.
ازدواج آسان؛ انتخابی نوین با آیندهای روشن؟
این باور رایج که شادی و خوشبختی زندگیمشترک وابسته به تجملات و تشریفات مراسم عروسی است، مغایر با واقعیت است
دکتر نجمه عابدی شرق|روان شناسبالینی - ازدواج آسان، پدیدهای نوظهور در جامعه امروز ماست که با استقبال فزایندهای از سوی بعضی جوانان روبهرو شده است. در این شیوه، زوجین با کنار گذاشتن تجملات و تشریفات رایج عروسی، مراسمی ساده و صمیمی برگزار کرده و زندگیمشترک خود را آغاز میکنند. اما این انتخاب چه تبعاتی برای آینده این زوجها خواهد داشت؟ آیا سادگی در برگزاری عروسی، بر کیفیت زندگی مشترک آنها تاثیر منفی میگذارد؟ آیا ممکن است در گذر زمان از این تصمیم خود پشیمان شوند؟ در ادامه به این سوالات پاسخ خواهیم داد.
این انتخاب باید آگاهانه باشد
ازدواج آسان، به عنوان یک انتخاب آگاهانه، میتواند نویدبخش زندگی مشترکی پایدار و پربار باشد. زوجهایی که با تفکری منطقی و با در نظر گرفتن شرایط خود، اقدام به ساده برگزار کردن عروسی میکنند، از همان ابتدا زندگی مشترک خود را بر پایه صداقت، درک متقابل و مدیریت صحیح هزینهها بنا مینهند. این امر میتواند زمینهساز ثبات و آرامش در زندگی آنها باشد. از سوی دیگر، سادگی در برگزاری عروسی به معنای نادیده گرفتن شور و اشتیاق جوانی یا احترام نگذاشتن به سنتها و آداب و رسوم نیست بلکه میتوان با خلاقیت و ابتکار، مراسمی زیبا و در عین حال ساده و کمهزینه برگزار کرد که خاطرهای خوش برای زوجین و مهمانان به ارمغان بیاورد.
تاثیر عروسی ساده بر کیفیت زندگیمشترک
برخلاف تصور برخی، سادگی در برگزاری عروسی هیچ ارتباطی به کیفیت زندگیمشترک در آینده ندارد. این امر که شادی و خوشبختی زندگی مشترک وابسته به تجملات و تشریفات عروسی است، باوری نادرست و مغایر با واقعیت است. موفقیت و شادکامی در زندگیمشترک، ریشه در عواملی عمیقتر مانند عشق، تعهد، درک متقابل، احترام و صبر دارد. زوجینی که با درک این موضوع، زندگیمشترک خود را بر پایه این ارزشها بنا میکنند، فارغ از تشریفات و هزینههای گزاف عروسی، طعم خوشبختی واقعی را خواهند چشید.
احتمال پشیمانی از برگزاری عروسی ساده؟
احتمال پشیمانی از هر تصمیمی در زندگی، تا حدی وجود دارد اما درخصوص ازدواج آسان، این احتمال به مراتب کمتر است چراکه زوجینی که این مسیر را انتخاب میکنند، با آگاهی کامل و با در نظر گرفتن شرایط خود، تصمیمی سنجیده و منطقی گرفتهاند. علاوه بر این، سادگی در برگزاری عروسی به معنای صرفنظر کردن از تمام خواستهها و علایق نیست. زوجین میتوانند با برنامهریزی و مدیریت صحیح، در چارچوب توان مالی خود، مراسمی مطابق با سلیقه و علایق خود برگزار کنند و از آن لذت ببرند.
خانوادهها را چطور متقاعد کنیم؟
متقاعد کردن خانواده و اطرافیان برای انتخاب ازدواج آسان، معمولا میتواند چالشبرانگیز باشد چرا که بسیاری از افراد، تجملات و تشریفات عروسی را جزئی جداییناپذیر از این امر میدانند. در این زمینه، صبر، صداقت و گفتوگوی منطقی، کلید موفقیت است. زوجین میتوانند با شرح دلایل و انگیزههای خود از انتخاب ازدواج آسان و همچنین بیان مزایای این شیوه، نظر اطرافیان را به این موضوع جلب کنند. مهمترین نکته این است که زوجین در تصمیم خود قاطع باشند و به باورها و ارزشهای خود ایمان داشته باشند. اطرافیان هم دیر یا زود، احترام و درک لازم را نسبت به این انتخاب خواهند داشت.
واکنش اصولی به مخالفتها
در مواجهه با مخالفتها و انتقادات، حفظ آرامش و احترام به نظرات دیگران، امری ضروری است. زوجین میتوانند با سعه صدر به صحبتهای مخالفان گوش داده و به سوالات و ابهامات آنها پاسخ دهند. تبادل نظر و گفت و گوی سازنده میتواند به درک متقابل و احترام بیشتر بین طرفین کمک کند. در نهایت، به یاد داشته باشید که ازدواج، آغاز مسیری مشترک در زندگی است. زوجین باید با اتکا به یکدیگر و با در نظر گرفتن خواستهها و نیازهای هم، بهترین تصمیمات را برای زندگی مشترک خود اتخاذ کنند و اجازه ندهند نظرات و انتقادات دیگران، مسیر آنها را تغییر دهد.
ماجرای مراسمی شیک و ساده، بدون نگرانی از بدهیهای بعدی
گفتوگو با عروس 21 سالهای که بدون یک مراسم متداول زندگیاش را شروع کرده و در کنار شوهرش و بدون انتظار از خانوادهها از پس کارها و حتی خرید وسایل برآمدهاند
هرقدر هم از مزایای چنین مراسم سادهای بگوییم بازهم تا پای صحبت کسانیکه خودشان چنین اتفاقی را تجربه کردند، ننشینیم فایدهای ندارد. ضحیسادات و سید مجتبی بهتازگی بزرگ ترهای فامیل را برای ناهار به یک رستوران خوب دعوت کردند، دخترخاله عروس با دوربینش عهدهدار ثبت خاطرات شده و در فضایی ساده و صمیمی یک مهمانی خودمانی را برگزار کردند. سراغ این عروس 21 ساله رفتیم که رشته مشاوره خوانده و به تازگی با مجتبی 22 ساله که مدیریت کسبوکار خوانده ازدواج کرده است تا از کم و کیف چنین مراسمی بگوید.
دلمان مراسمی دور از چشموهمچشمی میخواست
از ضحی میپرسم که ایده برگزاری چنین مراسمی چطور به ذهنتان رسید؟ میگوید: «همیشه دلمان میخواست که یک مراسم ساده، صمیمی و بهدور از چشموهمچشمی داشته باشیم؛ پس تصمیم گرفتیم فقط یک ناهار بدهیم و مراسممان هیچ تجملی نداشته باشد. تعداد مهمانان هم کم باشد تا جمع خودمانیتر شود». او در پاسخ بهاینکه دلیل چنین انتخابی چه بود؟ مثلاً میخواستید زودتر بهخانه خودتان بروید؟ میگوید: «خب هنوز خانهمان آماده نبود پس اولویتمان این نبود زودتر برویم سر خانه و زندگیمان ولی دلمان میخواست یک مراسم خوب بگیریم؛ جوریکه خیلی هزینه نداشته باشد؛ در عینحال شیک باشد و بتوانیم بقیه پولمان را پس انداز کنیم. بهویژه اینکه امکان نداشت پول دیگری مثل وام ازدواج و... دستمان بیاید و بتوانیم پسانداز کنیم. پس تصمیم گرفتیم همهاش را در یک شب خرج نکنیم. خلاصه طوری برنامهریزی کردیم که هم خوش بگذرد؛ هم باب میلمان باشد».
خیلیها نگران بودند بعداً پشیمان شویم
ضحیسادات که بهخاطر رشته تحصیلیاش دستی بر آتش موضوعات مرتبط با خانواده دارد، درباره واکنش اطرافیان میگوید: «قبل از مراسم همه به شدت مخالف بودند و میگفتند نمیشود بدون عروسی بروید سر زندگیتان. بهخاطر اینکه مهمانی ما در رستوران بود من هم قرار نبود لباس متداول عروسی بپوشم و به یک لباس شیک و سفید بسنده کردم؛ برای همین بعضی از بزرگ ترها میگفتند ما آرزو داریم تو را در لباس عروسی ببینیم. البته یک سری وقتی ماجرا را فهمیدند در ظاهر تشویق میکردند و دلگرمی میدادند اما پشت سر به دیگران میگفتند که نگران هستند اگر ما عروسی به شکل مرسوم نگیریم مدتی بعد پشیمان شویم و برای همین مدام از طرف همه تماس داشتیم تا نظرمان تغییر کند. در آن شرایط بهجای تمرکز روی کارهای مهمتر، مجبور بودیم به خیلیها توضیح بدهیم که تصمیممان را گرفتیم و دلیلی نمیبینیم اول زندگی یک خرج بزرگ داشته باشیم. هرچند هزینه همان ناهار هم کم نبود.»
واکنشها بعد مراسم متفاوت بود
اما انگار ورق ماجرا برای این زوج خوشبخت بعد از برگزاری مراسم که حدود دو هفته قبل بوده بهکلی برگشته؛ عروسخانم دراینباره میگوید: «عروسی ما تفاوتهای زیادی با بقیه داشت؛ بهطور مثال قرار نبود لباس عروسی بپوشم چون تصمیم داشتیم که آقایان و خانمها همه در یک سالن باشند اما یکهویی تصمیممان عوض شد و رفتیم سراغ یک لباس عروس پوشیده با روسری بلند. خب این تفاوتها قبلش غافلگیرانه بود اما همه بعد مراسم از جزئیات مراسم مثل سادگی و حتی نوع پوشش عروس و داماد خوششان آمد و حتی یکی از نزدیکان که ابتدا چندان موافق نبود بعد از برگزاری شیک مراسم ما ترغیب شده بود ازدواج تنها پسرش را به همین سبک برگزار کند.»
از کاری که میکنیم مطمئن بودیم
از عروس میپرسم نگران نبود بعداً پشیمان شود که خیلی کارها را نکرده؟ بهطور مثال آتلیه نرفته و... ضحی در واکنش به این سوال میگوید: «من و مجتبی همیشه دلمان یک چنین مراسمی میخواست و خیلی راجع به آن صحبت کرده بودیم تا به این نتیجه رسیدیم. وقتی مطمئن بودیم پس دقیقاً همان تفکراتی را که همیشه داشتیم اجرا کردیم. بهنظر من مراسمی خوب و خاطره انگیز میشود که به همه خوش بگذرد نه اینکه یک عده بهخاطر هزینهای که انجام شده نگران بدهیها باشند. اصلاً مراسمی خوب است که باب دل عروس و داماد باشد چون آن روز، روز آنهاست».
تفاوت ازدواج ما فقط در مراسمش نبود
بد نیست بدانید ضحی و مجتبی فقط یک مراسم متفاوت برگزار نکردند و حتی در بقیه مراحل این ازدواج هم مصمم بودند همه کارها با خودشان باشند. حرفهای این عروس 21 ساله را در این باره بخوانید: «ما از اول که تصمیم به ازدواج گرفتیم دلمان میخواست خودمان پای انتخابی که کردیم باشیم، یعنی همه کارها را خودمان انجام بدهیم. هم خرید جهیزیه و هم مراسم عروسی و ... یعنی معتقد بودیم ما تصمیم گرفتیم ازدواج کنیم پس نباید بقیه را در خرج و زحمت بیندازیم، پس نه توقع طلا و سرویس از خانواده داماد داشتیم؛ نه توقع خرید جهیزیه از خانواده عروس و به هر دو طرف گفتیم ما خودمان هر چیزی را لازم باشد، تهیه میکنیم؛ بقیه هم در قالب هدیه اگر خواستند چیزی بدهند نه اینکه زیر فشار بروند. الان هم با حقوق کارمندی و معمولی همسرم کم کم شروع به خرید قسطی وسایل کردیم و با پشتوانه وام ازدواجمان به لطف خدا همه چی به خوبی انجام شد و تا حالا مشکلی نداشتیم؛ در یک کلام اینکه خدا واقعاً برایمان برکت و روزی رساند.»
منبع: خراسان
انتهای پیام/